مرا در نظاميه ادرار بود

شاعر : سعدي

شب و روز تلقين و تکرار بودمرا در نظاميه ادرار بود
فلان يار بر من حسد مي‌بردمر استاد را گفتم اي پر خرد
به تندي برآشفت و گفت اي عجب!شنيد اين سخن پيشواي ادب
که معلوم کردت که غيبت نکوست؟حسودي پسندت نيامد ز دوست
از اين راه ديگر تو در وي رسيگر او راه دوزخ گرفت از خسي